«توليد ملى و حمايت از كار و سرمايهى ايرانى» که امسال نیز از جانب رهبر فرزانه انقلاب بدین عنوان نامگذاری شد، پیش از آنکه یک تلاش اقتصادی باشد، تلاشی فرهنگی و مرتبط با باورهای ملت است. این در حالی است که یکی اصلی ترین دسیسه های دشمن به خصوص در طول تاریخ معاصر، همواره در جهت زوال و نابودی استقلال کشور در زمینه های مختلف و وابستگی آن به یکی از دو قطب شرق یا غرب بوده است. رهبر معظّم انقلاب نیز در پیام نوروزی خویش به این مهم اینگونه اشاره فرمودند:«اگر ما توانستيم توليد داخلى را رونق ببخشيم، مسئلهى تورم حل خواهد شد؛ مسئلهى اشتغال حل خواهد شد؛ اقتصاد داخلى به معناى حقيقى كلمه استحكام پيدا خواهد كرد. اينجاست كه دشمن با مشاهدهى اين وضعيت، مأيوس و نااميد خواهد شد. وقتى دشمن مأیوس شد، تلاش دشمن، توطئهى دشمن، كيد دشمن هم تمام خواهد شد.»
حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه) نیز در وصیتنامه ی سیاسی-الهی خود، با نگاهی به عملکرد استعمارگران در این زمینه و آثار شوم آن در اقتصاد و فرهنگ کشورها،نسبت به این مسئله اینگونه هشدار می دهند: «از جمله نقشهها كه مع الأسف تأثير بزرگى در كشورها و كشور عزيزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زيادى به جا مانده، بيگانه نمودن كشورهاى استعمارزده از خويش، و غربزده و شرقزده نمودن آنان است به طورى كه خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هيچ گرفتند و غرب و شرق، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانستند و وابستگى به يكى از دو قطب را از فرائض غير قابل اجتناب معرفى نمودند! و قصه اين امر غمانگيز، طولانى و ضربههايى كه از آن خورده و اكنون نيز مىخوريم كشنده و كوبنده است.
و غمانگيزتر اينكه آنان ملتهاى ستمديده زير سلطه را در همه چيز عقب نگه داشته و كشورهايى مصرفى بار آوردند و به قدرى ما را از پيشرفتهاى خود و قدرتهاى شيطانىشان ترساندهاند كه جرأت دست زدن به هيچ ابتكارى نداريم و همه چيز خود را تسليم آنان كرده و سرنوشت خود و كشورهاى خود را به دست آنان سپرده و چشم و گوش بسته مطيع فرمان هستيم.
و اين پوچى و تهى مغزى مصنوعى موجب شده كه در هيچ امرى به فكر و دانش خود اتكا نكنيم و كوركورانه از شرق و غرب تقليد نماييم بلكه از فرهنگ و ادب و صنعت و ابتكار اگر داشتيم، نويسندگان و گويندگان غرب و شرقزده بىفرهنگ، آنها را به باد انتقاد و مسخره گرفته و فكر و قدرت بومى ما را سركوب و مأيوس نموده و مىنمايند و رسوم و آداب اجنبى را هر چند مبتذل و مفتضح باشد با عمل و گفتار و نوشتار ترويج كرده و با مداحى و ثناجويى آنها را به خورد ملتها داده و مىدهند.
فى المثل، اگر در كتاب يا نوشته يا گفتارى چند واژه فرنگى باشد، بدون توجه به محتواى آن با اعجاب پذيرفته، و گوينده و نويسنده آن را دانشمند و روشنفكر به حساب مىآورند. و از گهواره تا قبر به هر چه بنگريم اگر با واژه غربى و شرقى اسم گذارى شود مرغوب و مورد توجه و از مظاهر تمدن و پيشرفتگى محسوب، و اگر واژههاى بومى خودى به كار رود مطرود و كهنه و واپسزده خواهد بود. كودكان ما اگر نام غربى داشته باشند مفتخر؛ و اگر نام خودى دارند سر به زير و عقب افتادهاند. خيابانها، كوچهها، مغازهها، شركتها، داروخانهها، كتابخانهها، پارچهها، و ديگر متاعها، هر چند در داخل تهيه شده بايد نام خارجى داشته باشد تا مردم از آن راضى و به آن اقبال كنند. فرنگى مآبىاز سر تا پا و در تمام نشست و برخاستها و در معاشرتها و تمام شئون زندگى موجب افتخار و سربلندى و تمدن و پيشرفت، و در مقابل، آداب و رسوم خودى، كهنهپرستى و عقب افتادگى است. در هر مرض و كسالتى و لو جزئى و قابل علاج در داخل، بايد به خارج رفت و دكترها و اطباى دانشمند خود را محكوم و مأيوس كرد. رفتن به انگلستان و فرانسه و امريكا و مسكو افتخارى پر ارزش و رفتن به حج و ساير اماكن متبركه كهنهپرستى و عقبماندگى است.بىاعتنايى به آنچه مربوط به مذهب و معنويات است از نشانههاى روشنفكرى و تمدن، و در مقابل، تعهد به اين امور نشانه عقبماندگى و كهنهپرستى است.
اين جانب نمىگويم ما خود همه چيز داريم؛ معلوم است ما را در طول تاريخِ نه چندان دور خصوصاً، و در سدههاى اخير از هر پيشرفتى محروم كردهاند و دولتمردان خائن و دودمان پهلوى خصوصاً، و مراكز تبليغاتى عليه دستاوردهاى خودى و نيز خودْ كوچك ديدنها و يا ناچيز ديدنها، ما را از هر فعاليتى براى پيشرفت محروم كرد. وارد كردن كالاها از هر قماش و سرگرم كردن بانوان و مردان خصوصاً طبقه جوان، به اقسام اجناس وارداتى از قبيل ابزار آرايش و تزئينات و تجملات و بازيهاى كودكانه و به مسابقه كشاندن خانوادهها و مصرفى بار آوردن هر چه بيشتر، كه خود داستانهاى غمانگيز دارد، و سرگرم كردن و به تباهى كشاندن جوانها كه عضو فعال هستند با فراهم آوردن مراكز فحشا و عشرتكدهها، و دهها از اين مصائب حساب شده، براى عقب نگهداشتن كشورهاست.